تضارب حقایق پنهان و واقعیت های آشکار

... حقایق، گاه در سایه کدر واقعیت ها گم می شوند. بصیرت، ابزار تشخیص و تفکیک است

تضارب حقایق پنهان و واقعیت های آشکار

... حقایق، گاه در سایه کدر واقعیت ها گم می شوند. بصیرت، ابزار تشخیص و تفکیک است

تضارب حقایق پنهان و واقعیت های آشکار

درود بر قائدی که گرچه یک حقیقت بود اما واقعیت هم داشت.
------------------------------------------
زمان به ما آموخته است که هر آنچه می بینیم نه حقیقت، بلکه واقعیتی است که ممکن است هیچ رنگی از حقیقت نداشته باشد.

هدف، برداشتن نقاب واقعیت از روی چهره حقیقت است.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در باستانِ کشورهای اروپایی و خاصه روم، سلاطین و اشراف برای تفریح خود انسانها را در فضایی دایره ایی و مدور به جان هم می انداختند و از تکه تکه شدن آنها به شدت لذت می بردند.

این اعمال آن قدر پیشرفت کرده بود که برای این نبرد ها ، برده می خریدند و تربیت می کردند، برای کشتن و خندیدن!گستردگی این خشونت ها به حدی بود که صحنه نمایش بزرگ آن به اثر باستانی تبدیل شده است. خرد شدن استخوان ها و فواره زدن خون چنان بزرگان و اشراف را شگفت زده می کرد که با پایان یافتن دوران موسوم به گلادیاتوری نتوانستند خوی درندگی را در خود نابود کنند.

بدین جهت به عرصه جدیدی روی آوردند و با زیرکی و با ترفند نام ورزش را بر آن نهادند و در رینگ مردم را به جان هم می انداختند. اینجا شاید از قطع عضو خبری نبود اما نوع درگیریها چنان بود که مردم را هم به وجد می آورد و از این که شخصی با کینه صورت شخصی را کج! می کند شاد می شدند. اگر این نوع درگیریها شکل های دیگری می یافت قطعا تماشاگران بیشتری داشت و لذت و عیش آنها را کامل می کرد و نتیجه چنین فرایندی: درآمدهای هنگفت و سلطه ای جدید. بدین منظور ورزشهایی شکل گرفت که هم اکنون طرفداران بیشماری دارد به نحوی که به خاطر آن کشته هم می دهند.

شاید موجب تعجب باشد اما ورزشی نظیر فوتبال ، بسکتبال و ... همان کار را انجام می دهد اما با کمی تغییرات. نوع خشونت ها عوض شده و به جای خونریزی نوعی صدمات به نام تکل زدن و نیز فحاشی به آن افزوده شده است.این بار فقط درگیری درون زمین نیست بلکه هواداران هم با هم درگیر می شوند و در نتیجه تمام این مشغولیت ها عرصه ایست برای استثمار و خوددرگیری که مستبدان عالم همواره در طول تاریخ پیرو چنین تفکری بوده اند.

اگر از بیرون به پدیده ای به نام فوتبال نگاه کنید خواهید فهمید که فقط قشر ظاهری آن ورزش است. و در باطن ضخیم آن نوعی برده فروشی ، نبردهای گلادیاتوری ، جنگ اقوام و ملل ، استعمار و استثمار ، چپاول و غارت در آن موج می زند. بازیکنی که فکر می کند میلیونها دلار می ارزد در واقع برده ایست که هر وقت رئیس آن باشگاه بخواهد می تواند او را بفروشد و درآمد کسب کند.

ولی آنچه مورد بحث ماست و در نوع خود طفلی است اما فعال ، فضای مجازی است.

نبردهای گلادیاتوری جدید ، رینگ های مبارزه نوین و مدرنی است که جای زخم را نمی بینی , صورت و دست و پایتان سالم است اما پس از مدتی دردی در وجودتان احساس می کنید و شاید دردهایی احساس می کنید. عصابنیت , تلخکامی , حرص و جوش فراوان , ضعف اعصاب , کینه و نفرت تنها بخشی از دردهای درونی است که با آن روبرو می شوید. گاه چنان تحت فشارید که ساعت ها آرام و قرار ندارید و باید پیامی برای نویسنده بگذارید تا درونتان آرام گردد و غلیان وجودی شما فروکش کند. از اینجاست که احساسات جدیدتری نیز به شما سر می زند؛ دشمنی , بدگمانی , شایعه پراکنی , غیبت , تهمت , نمامی و ... نیز شما را احاطه کرده است. اینجاست که نه می توانید درست فکر کنید و نه درست تصمیم بگیرد چنان هیجانات بر شما غلبه پیدا کرده است که دینتان نیز در معرض نابودی است.

در این عرصه نبرد , چهره به چهره نمی شوید تا از یکدیگر بترسید؛ بی پروا انگشتانتان می چرخد و همراه نوشتن زمزمه هم می کنید تا جواب یکدیگر را بدهید. در این فضا کسانی که هم کیش هم بودند به دشمنی هم می روند و دوستان به عداوت انس می گیرند.

این هم ترفند جدید شیطان است که اینگونه آشفتگی را تبلیغ می کند و ما امت همیشه در صحنه متابعتش می کنیم.

زمانی که خبرگزاریها بدون داشتن حداقل سواد دینی اقدام به انتشار اخبار و تصاویر می کنند و بدون پروا وحریم , حریم ها را می شکنند این می شود که در این عرصه ای که باید دشمن ستیز باشیم دشمن شاد می شویم و به خودمان مشغول. وجدان و قیامت می شود کشک و با درج عناوین زیبا و با اغوای مخاطب کسب اعتبار می کنیم اگر هم کذب شد آخرش تکذیبیه ایست خشک و خالی و به ندرت عذرخواهی.

آن کسی که مدیر یک خبرگزاریست باید در دین خدا آنچنان تبحر داشته باشد که سره از ناسره بشناسد. آنچنان اهل تعبد باشد که از جنجال و هیاهوی دروغین بترسد و خدا در نظرش عظیم باشد.

زمانی که مقاله ای آتشین نوشته می شود و بدنبال آن پیامهای تند کاربران هم به نویسنده و هم به یکدیگر , نبردی گلادیاتوری آغاز می شود و دشمن نیز از فرای این منطقه نبرد شیشه ای با خوشحالی سری تکان میدهد و ما نیز سربلند که چگونه توانستیم هم میهن خود را کنف کنیم. گاه پیامهایی که برای یک مقاله نوشته می شود از خود مقاله هم طولانی تر است.

خبرگزاریها دیگر عرصه اطلاع رسانی نیست بلکه میادین مبارزه و خونریزی است که جز دشمنی ما حصلی نداشته و نخواهد داشت.

کلامی از سر درد

----------------------------------------------------------------

ای کاش وجدان , در صاحبان خبرگزاریها بیدار شود و خدا را ببینند و این عرصه پیکار و عداوت را برچینند.آیا ندیدند که چگونه همین خبرگزاریها چه بر سر دولت نهم و دهم آوردند و خودی ها را به جان هم انداختند؟

آیا ندیدند که زحمات و خون شهدا را در چند صباح پایمال کردند و در قتلگاهشان هیچ نگفتند؟ فقط گاه گاه به مناسبت نانشان و جلب مخاطبشان عکسی و خاطره ای درج می کنند.

بر آخرت همه کسانیکه در این خبرگزاریها فعالیت می کنند خاصه مدیریت آنها بیمناکم و می ترسم در قیامت بار سنگینی داشته باشند و تک تک کسانی که به دروغ علیه آنها مطلبی منتشر می شود در قیامت به دادخواهی برخیزند. حق الناس بار سنگینی است که هیچ گاه از دوش انسان برداشته نمی شود.

هر چند که این مسئله و این هشدار هیچ سودی ندارد و تکثیر قارچ گونه آنها نیز متوقف نخواهد شد.

این خبرگزاریها را به احادیث زیر انذار می دهیم که بپرهیزند که مصداقشان باشد :

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنَیْنِ إِلَّا وَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ فَإِنْ قَالَ لَهُ لَسْتَ لِی بِوَلِیٍّ فَقَدْ کَفَرَ فَإِنِ اتَّهَمَهُ فَقَدِ انْمَاثَ‏ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ.                المومن  67

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسى‏، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ , عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَنْ رَوى‏ عَلى‏ مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ‏ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ، أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ‏ إِلى‏ وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ، فَلَایَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ                               المحاسن ؛ ج‏1 ؛ ص103

  • حسین حاتمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی